امشب بی دلیل با شنیدن قطعه موسیقی که از یکی از پارتنرهای قدیمی و فسیل شده ام یادگاری گرفته بودم یادش افتادم . یاد اون پرسه ها در تاریکی پارک ملت و آن بوسه در آن شب سرد یادم افتاد که تنهایی چگونه بر من چیره شده و یا خودم خواستم که با آن انس بگیرم یا شاید هم آن کس ارزش نداشت که بخواهم وقت خودم را با اون تلف کنم . در هر صورت من هنوز هستم با کلی ویرانی در زندگی ام اینکه باید از درون پوسته توهم و خیال بیرون بیایم . منبع
درباره این سایت